برگ پاییز
نویسنده: ن.قاصدک(سه شنبه 85/8/30 ساعت 5:57 عصر)
من یه برگ زرد پاییز
روی سنگ فرش خیابون
جای پای رهگذر ها
پیکرم رو کرده ویرون
من یه برگ زرد وخسته
دلم از پاییز شکسته
پیکر اسیربادم
از همه دنیا گسسته
دست نا مهربون باد
منو از شاخه جدا کرد
منو از اوج گرفت و
توی این ذلت رها کرد
تو ی این سقوط مرگبار
زندگی از من جداشد
سبزی طراوت من
همدم خاطره ها شد
حالا از صدای ناله ام
پر می شه هر شب خیابون
زیر پای رهگذر ها
می شکنم ساده واسون
لیست کل یادداشت های این وبلاگ